شکست و ناتوانی انسان فقط یک دلیل دارد که آن هم ایمان نداشتن به واقعیت خود است. داشتن افزایش عزت نفس سالم یک نیاز اساسی انسان است و چیزی است که ما پیوسته برای رسیدن به آن تلاش میکنیم.
ولی بعضی مردم هرگز به خود انگارهای که بتوانند با آن احساس راحتی کنند، نمیرسند و تا ابد زندگیشان، بر اثر شکهایی که نسبت به خود دارند، دست خوش نارحتی و عذاب میشود. بهترین سرمایه گذاری در زندگی ارتقاء عزت نفس است. عزت نفس پایین موجب میشود که ما خود واقعیمان را با شرمندگی پنهان کنیم. ما جلوههای تدافعی به خود می گیریم و مانع از شکوفایی تواناییهایمان میشویم.
یکی از مؤثرترین راههای کمک به نوجوانان، حفظ عزت نفس آنهاست. عزت نفس زیاد یکی از باارزش ترین منابعی است که نوجوان میتواند در اختیار داشته باشد.
نوجوانی که از عزت نفس زیاد برخوردار است خیلی مؤثرتر میآموزد روابط سودبخشتری را برقرار کند. بهتر میتواند از فرصتها استفاده کند و مولّد و خودکفا باشد. و در مقایسه با نوجوانی که عزت نفس کم دارد دیدگاه روشنتری نسبت به مسیر زندگی خوش دارد. به علاوه نوجوان برای یک زندگی سودمند و کامل به بنیادی استوار نیاز دارد، بنابراین وقتی که با عزت نفس کاملاً رشد یافته مرحله نوجوانی را پشت سر میگذارد، در واقع مجهز به بخش عمدهای از این بنیاد استوار، وارد دنیای بزرگسالی میشود.
در این عصر، یکی از مهم ترین منابعی که میتوان در نوجوان تقویت کرد احساس ارزشمند بودن است. این نیرویی است که ممکن است همیشه در درون نوجوان باشد.
زمانی که این نیرو در وجود او حضوری قوی داشته باشد و او مکانیزمهای ایمن نگهداشتن آن را بشناسد میتواند در زندگی به آن تکیه کند.
تعریف عزت نفس ( self regard)
عزت نفس یعنی احساس ارزشمندی که فرد نسبت به خود دارد. هرچه این احساس قوی تر باشد و کودکان، نوجوانان و جوانان ارزش بیشتری برای خود قائل باشند، سالم تر خواهند بود. در واقع یکی از مهمترین عواملی است که باعث میشود کودکان و نوجوانان و جوانان کمتر دچار آسیبهای اجتماعی و به خصوص ایدز، اعتیاد، خشونت و پرخاشگری و … شوند.
عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموع افکار، احساسها، عواطف و تجربیاتمان در طول زندگی ناشی میشود: احساس میکنیم که شخصی منفور یا دوست داشتنی هستیم؛ خود را دوست داریم یا نداریم. مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربهای که از خویش داریم باعث میشود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن، و یا برعکس احساس ناخوشایند بی کفایتی داشته باشیم.
عزت نفس از خودپنداره متفاوت است. خودپنداره عبارت اند از مجموعه ویژگیهایی است که فرد برای توصیف (در زمینههای جسمانی، عقلانی، اجتماعی و …) به کار میبرد. مثلاً یک فرد ممکن است خودش را یک فوتبالیست خوب یا فرد نسبتاً خوبی بداند که اینها محتوای خودپنداره را تشکیل میدهد اما عزت نفس ارزشی است که اطلاعات درون خودپنداره برای فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام صفات و ویژگیهایی که در او هست ناشی میشود.
عزت نفس را میتوان به عنوان میزان ارزشی که ما برای خود قایل میشویم در نظر گرفت. مطالعات حاکی از این است که آگاهی یا برداشت ما از خود بیشتر ناشی از تجربههای اجتماعی ماست. ما خود را آنگونه میبینیم که فکر میکنیم دیگران ما را میبینند.
عزت نفس، یکی از پایههای اساسی شخصیت آدمیو باعث رسیدن انسان به افتخار و سربلندی است. عزت نفس مایه آزادی و والایی همت است.
عزت مندان هرگز به ذلت و بندگی دیگران تن نمیدهند و سرمایه شرافت و آزادی خود را با هیچ قیمتی معامله نمیکنند. عزت نفس از طرفی برای تمام افراد یکی از بزرگترین فضیلتهای اخلاقی است و از طرف دیگر، محرک آدمیدر اجرای دیگر برنامههای اخلاقی تلقی میشود.
ماهیت عزت نفس
عزت نفس برای بقا و سلامت روانی انسان حیاتی است. عزت نفس یکی از ملزومات عاطفی زندگی است و بدون آن بسیاری از نیازهای اساسی برآورده نمیشود.
یکی از مهم ترین عواملی که انسان را از سایر حیوانات متمایز میکند آگاهی از خود است، یعنی توانایی تشکیل یک هویت و اختصاص دادن ارزشی به آن. به بیان دیگر، این ظرفیت در انسان وجود دارد که تعریف کند کیست و سپس ببیند که آیا آن هویت را دوست دارد یا خیر.
برای انسان این امکان وجود دارد که رنگها، صداها و شکلها و احساسهای خاصی را دوست نداشته باشد اما اگر فرد بخشهایی از خودش را دوست نداشته باشد، ساختار روانی او به شدت آسیب میبیند. چنین فردی در مسائل اجتماعی، تحصیلی یا شغلی، کمتر پیشرفت میکند.
زیرا توانایی دستیابی به پیشرفت و انتظار دستیابی به آن را در خود نمیبیند، برقراری و حفظ روابط دوطرفه و سالم اجتماعی برای او دشوار است و تنهایی و انزوا را بیشتر تجربه میکنداز آنجایی که عزت نفس با سازگاری روانی هم رابطه دارد افراد با عزت نفس پایین غالباً نشانههایی از مشکلات و بیماریهای روانی از جمله اضطراب و تجربه تنش شدید استرس را تجربه میکنند.
نحوه شکل گیری عزت نفس
براساس مکتب روان پویایی عزت نفس افراد این گونه شکل میگیرد:
نوزاد پس از تولد به طور فزاینده از وابستگی و ناتوانی خود و نیاز به بزرگسالان آگاه میشود. اگر نوزاد در خانوادهای متولد شود که آن خانواده پذیرندهی او باشند و مورد محبت و نوازش و علاقهی والدین قرار گیرد در طی رشد و تکامل خود احساس ارزشمندی میکند و والدین را به عنوان موضوعات خوب، درونی میسازد که این خود بر عزت نفس او تاثیر میگذارد و باعث میشود فرد در طول زندگی خود از عزت نفس بالایی برخوردار باشد.
ولی اگر نوزاد در خانوادهای متولد شود که مورد پذیرش و نوازش قرار نگیرد از همان ابتدا دچار احساس فقدان ارزشمندی میشود و این در طی فرایند رشد روان به گونههای مختلف بر رفتار فرد اثر میگذارد و عزت نفس فرد پایین میآید.
در نحوه شکل گیری عزت نفس کیفیت روابط در کودکی اهمیت اساسی دارد زیرا در این زمان است که بذرهای عزت نفس کاشته میشود. که مادر یا (جانشین مادر) از این لحاظ نقش محوری ایفا میکند. اگر رابطه مادر- فرزند سالم باشد (یعنی کودک احساس کند که مادرش قادر است به احساسات و نیازهای او به سرعت و به طور مؤثر واکنش نشان دهد و آنها را درک کند)، کودک خواهد توانست، در مورد خود و توانایی برقراری روابط شخصی صمیمیدر بزرگسالی، احساس مثبت داشته باشد که عکس این موضوع نیز، در صورت ضعیف بودن رابطۀ مادر فرزند میتواند صادق باشد.
شکست و ناتوانی انسان فقط یک دلیل دارد که آن هم ایمان نداشتن به واقعیت خود است. داشتن عزت نفس سالم یک نیاز اساسی انسان است و چیزی است که ما پیوسته برای رسیدن به آن تلاش میکنیم.
ولی بعضی مردم هرگز به خود انگارهای که بتوانند با آن احساس راحتی کنند، نمیرسند و تا ابد زندگیشان، بر اثر شکهایی که نسبت به خود دارند، دست خوش نارحتی و عذاب میشود. بهترین سرمایه گذاری در زندگی ارتقاء عزت نفس است. عزت نفس پایین موجب میشود که ما خود واقعیمان را با شرمندگی پنهان کنیم. ما جلوههای تدافعی به خود می گیریم و مانع از شکوفایی تواناییهایمان میشویم.
یکی از مؤثرترین راههای کمک به نوجوانان، حفظ عزت نفس آنهاست. عزت نفس زیاد یکی از باارزش ترین منابعی است که نوجوان میتواند در اختیار داشته باشد.
نوجوانی که از عزت نفس زیاد برخوردار است خیلی مؤثرتر میآموزد روابط سودبخشتری را برقرار کند. بهتر میتواند از فرصتها استفاده کند و مولّد و خودکفا باشد. و در مقایسه با نوجوانی که عزت نفس کم دارد دیدگاه روشنتری نسبت به مسیر زندگی خوش دارد. به علاوه نوجوان برای یک زندگی سودمند و کامل به بنیادی استوار نیاز دارد، بنابراین وقتی که با عزت نفس کاملاً رشد یافته مرحله نوجوانی را پشت سر میگذارد، در واقع مجهز به بخش عمدهای از این بنیاد استوار، وارد دنیای بزرگسالی میشود.
در این عصر، یکی از مهم ترین منابعی که میتوان در نوجوان تقویت کرد احساس ارزشمند بودن است. این نیرویی است که ممکن است همیشه در درون نوجوان باشد.
زمانی که این نیرو در وجود او حضوری قوی داشته باشد و او مکانیزمهای ایمن نگهداشتن آن را بشناسد میتواند در زندگی به آن تکیه کند.
تعریف عزت نفس ( self regard)
عزت نفس یعنی احساس ارزشمندی که فرد نسبت به خود دارد. هرچه این احساس قوی تر باشد و کودکان، نوجوانان و جوانان ارزش بیشتری برای خود قائل باشند، سالم تر خواهند بود. در واقع یکی از مهمترین عواملی است که باعث میشود کودکان و نوجوانان و جوانان کمتر دچار آسیبهای اجتماعی و به خصوص ایدز، اعتیاد، خشونت و پرخاشگری و … شوند.
عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموع افکار، احساسها، عواطف و تجربیاتمان در طول زندگی ناشی میشود: احساس میکنیم که شخصی منفور یا دوست داشتنی هستیم؛ خود را دوست داریم یا نداریم. مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربهای که از خویش داریم باعث میشود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن، و یا برعکس احساس ناخوشایند بی کفایتی داشته باشیم.
عزت نفس از خودپنداره متفاوت است. خودپنداره عبارت اند از مجموعه ویژگیهایی است که فرد برای توصیف (در زمینههای جسمانی، عقلانی، اجتماعی و …) به کار میبرد. مثلاً یک فرد ممکن است خودش را یک فوتبالیست خوب یا فرد نسبتاً خوبی بداند که اینها محتوای خودپنداره را تشکیل میدهد اما عزت نفس ارزشی است که اطلاعات درون خودپنداره برای فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام صفات و ویژگیهایی که در او هست ناشی میشود.
عزت نفس را میتوان به عنوان میزان ارزشی که ما برای خود قایل میشویم در نظر گرفت. مطالعات حاکی از این است که آگاهی یا برداشت ما از خود بیشتر ناشی از تجربههای اجتماعی ماست. ما خود را آنگونه میبینیم که فکر میکنیم دیگران ما را میبینند.
عزت نفس، یکی از پایههای اساسی شخصیت آدمیو باعث رسیدن انسان به افتخار و سربلندی است. عزت نفس مایه آزادی و والایی همت است.
عزت مندان هرگز به ذلت و بندگی دیگران تن نمیدهند و سرمایه شرافت و آزادی خود را با هیچ قیمتی معامله نمیکنند. عزت نفس از طرفی برای تمام افراد یکی از بزرگترین فضیلتهای اخلاقی است و از طرف دیگر، محرک آدمیدر اجرای دیگر برنامههای اخلاقی تلقی میشود.
ماهیت عزت نفس
عزت نفس برای بقا و سلامت روانی انسان حیاتی است. عزت نفس یکی از ملزومات عاطفی زندگی است و بدون آن بسیاری از نیازهای اساسی برآورده نمیشود.
یکی از مهم ترین عواملی که انسان را از سایر حیوانات متمایز میکند آگاهی از خود است، یعنی توانایی تشکیل یک هویت و اختصاص دادن ارزشی به آن. به بیان دیگر، این ظرفیت در انسان وجود دارد که تعریف کند کیست و سپس ببیند که آیا آن هویت را دوست دارد یا خیر.
برای انسان این امکان وجود دارد که رنگها، صداها و شکلها و احساسهای خاصی را دوست نداشته باشد اما اگر فرد بخشهایی از خودش را دوست نداشته باشد، ساختار روانی او به شدت آسیب میبیند. چنین فردی در مسائل اجتماعی، تحصیلی یا شغلی، کمتر پیشرفت میکند.
زیرا توانایی دستیابی به پیشرفت و انتظار دستیابی به آن را در خود نمیبیند، برقراری و حفظ روابط دوطرفه و سالم اجتماعی برای او دشوار است و تنهایی و انزوا را بیشتر تجربه میکنداز آنجایی که عزت نفس با سازگاری روانی هم رابطه دارد افراد با عزت نفس پایین غالباً نشانههایی از مشکلات و بیماریهای روانی از جمله اضطراب و تجربه تنش شدید استرس را تجربه میکنند.
نحوه شکل گیری عزت نفس
براساس مکتب روان پویایی عزت نفس افراد این گونه شکل میگیرد:
نوزاد پس از تولد به طور فزاینده از وابستگی و ناتوانی خود و نیاز به بزرگسالان آگاه میشود. اگر نوزاد در خانوادهای متولد شود که آن خانواده پذیرندهی او باشند و مورد محبت و نوازش و علاقهی والدین قرار گیرد در طی رشد و تکامل خود احساس ارزشمندی میکند و والدین را به عنوان موضوعات خوب، درونی میسازد که این خود بر عزت نفس او تاثیر میگذارد و باعث میشود فرد در طول زندگی خود از عزت نفس بالایی برخوردار باشد.
ولی اگر نوزاد در خانوادهای متولد شود که مورد پذیرش و نوازش قرار نگیرد از همان ابتدا دچار احساس فقدان ارزشمندی میشود و این در طی فرایند رشد روان به گونههای مختلف بر رفتار فرد اثر میگذارد و عزت نفس فرد پایین میآید.
در نحوه شکل گیری عزت نفس کیفیت روابط در کودکی اهمیت اساسی دارد زیرا در این زمان است که بذرهای عزت نفس کاشته میشود. که مادر یا (جانشین مادر) از این لحاظ نقش محوری ایفا میکند. اگر رابطه مادر- فرزند سالم باشد (یعنی کودک احساس کند که مادرش قادر است به احساسات و نیازهای او به سرعت و به طور مؤثر واکنش نشان دهد و آنها را درک کند)، کودک خواهد توانست، در مورد خود و توانایی برقراری روابط شخصی صمیمیدر بزرگسالی، احساس مثبت داشته باشد که عکس این موضوع نیز، در صورت ضعیف بودن رابطۀ مادر فرزند میتواند صادق باشد.